10:35
10
دانشگاه عاشورا؛درس بصیرت؛ واحد شمر، بخش ظهر عاشورا...

شمر بن فرط ضیابی کلابی معروف به شمربن ذی‌الجوشن یکی از فرماندهان سپاه امیرالمؤمنین علی (ع) در جنگ صفین بود که تا مرز شهادت پیش رفت و جانباز شد ولی با گذشت زمان در لشکر خوارج قرار گرفت و در واقعه عاشورا در لشکر عبیدالله بن زیاد سر بهترین مخلوق خدا را از پیکر مبارکش جدا نمود.
شمری که تا مرز بهشت رفت اینک جایگاهی در جهنم دارد که هرکسی در آن جایگاه پست قرار نمی گیرد و تنها دلیل آن هم بی بصیرتی شمر و نشناختن امام زمان خود بود زیرا که شمر مادیات دنیا را به لذت های آخرت فروخت.

دانشگاه عاشورا، درس بصیرت، واحد شمر، بخش ظهر عاشورا...

امروز هم در کشور ما هستند افرادی که روزی ادعای اطاعت از رهبری داشته اند اما امروز مدعی پست و مقام هستند و خون مردم را میمکند تا بر اندوخته هایشان افزوده شود. در حوادث سال 88 خوب دیدیم عده ای چگونه چهره واقعی خود را به نمایش همگان گذاشتند و هنوز هم بر طبل بی بصیرتی خود می کوبند. کشور ما از ابتدای انقلاب شمر های زیادی را به خود دیده است ولی اگر از واقعه عاشورا و درس بصیرت را می آموختند هرگز تن به این خیانت نمی دادند....

منبع: وبلاگ معبر سایبری فندرسک


برچسب‌ها: <-TagName->
16:44
9
«قتیل العبرات» به چه معنا است؟

         

 

 کلمه‌ی «العبرة» از ماده «ع ب ر‌« در زبان عربی به معنای اشک است.[1] یکی از حالات جمع این کلمه «العبرات» است که مورد بحث ما نیز می‌باشد.

 

گفتار معروفی وجود دارد که امام حسین(ع) را به عنوان «کشته شده‌ی اشک‌ها» یاد می‌کند. برای تبیین و فهم این کلام، روایاتی که این تعبیر در آن نقل شده بیان می‌شود.

 

آن صفتی که از امام حسین‌(ع) نقل شده و ایشان به خود استناد داده‌اند، کلمه‌ی اشک به صورت مفرد است که در جملاتی متفاوت نقل شده، از جمله: «من کشته شده‌ی اشک هستم؛ هیچ مؤمنی مرا یاد نمی‌کند، مگر این‌که در مصیبتم اشک می‌ریزد».[2]

 

«أَنَا قَتِیلُ الْعَبْرَةِ لَا یَذْکُرُنِی مُؤْمِنٌ إلا استعبر»،[3] کلمه‌ی استعبر به معنای جاری شدن اشک است.[4] بنابر این، معنای روایت چنین است: «من کشته شده‌ی اشک هستم، مؤمنی مرا یاد نمی‌کند مگر این‌که اشک بر چشمانش جاری می‌شود».

 

اما به ‌کار گیری «العبرة» به صورت جمع؛ یعنی «أنا قتیل العبرات» در متون حدیثی از امام حسین(ع) یافت نشد، بلکه امامان(ع) به ایشان لقب «قتیل العبرات» را داده‌اند.

 

به عنوان نمونه، در زیارت اربعین از امام صادق(ع) نقل شده است: «السَّلَامُ عَلَى الْحُسَیْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهِیدِ السَّلَامُ عَلَى ... وَ قَتِیلِ الْعَبَرَاتِ ...».[5]

 

همچنین در روایت دیگری به ‌صورت مفرد نیز به ایشان خطاب شده است؛ امیر المؤمنین علی‌(ع) خطاب به امام حسین‌(ع) فرموده‌اند: «یا عبرة کل مؤمن»؛[6] ای اشک هر مؤمن.

 

اما در باب معنای «کشته شده اشک‌ها»؛ احادیث فوق می‌توانند معنای این تعبیر را به وضوح بیان دارند، به این‌که؛ امام کشته شده‌ای است که مؤمن یا هر شخص آزاده‌ای این مصیبت را بشنود، محزون و گریان شود و اشک‌هایش جاری گردد.

 

عالمان نیز چنین معنایی را برای این تعبیر آورده‌اند؛ مانند این‌که طریحی می‌گوید: «معنای أنا قتیل العبره این است که این مصیبت وقتی بر کسی ذکر شود،

 

آن شخص حالت حزن و اندوه را به خود می‌گیرد و اشک می‌ریزد».[7]  علامه مجلسی می‌گوید: «قتیل العبرات؛ یعنی کشته‌ای که اشک‌ها برای آن جاری می‌شود».[8]

 

البته این معنایی است که از ظاهر متن و به حسب برخی از روایات به دست می‌آید. اما هیچ‌گونه حصری بر این معنا نیست و می‌توان معانی و تحلیل‌های دیگری نیز عرضه داشت که بسیار آموزنده و نشانگر شخصیت امام حسین(ع)، قیام او و آنچه ایشان خواهان آن بوده است، باشد.

 

به همین جهت، به بسیاری از معانی که بین علما و عموم مردم است نیز می‌توان استناد کرد و تا زمانی‌که آن معنا با این کلمات سازگار باشند و منافات با عقاید دیگر نداشته باشند، قابل پذیرش هستند.

 

پی نوشت ها:

 

[1]. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، محقق و مصحح: فارس صاحب الجوائب، احمد، ج 4، ص 532، دار صادر، بیروت، چاپ سوم، 1414ق.

 

[2]. «أَنَا قَتِیلُ الْعَبْرَةِ لَا یَذْکُرُنِی مُؤْمِنٌ إِلَّا بَکَى‏»؛ محدث نوری، حسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج 10، ص 311، مؤسسه آل البیت(ع)، قم، چاپ اول، 1408ق.

 

[3]. شیخ صدوق، الأمالی، ص137، اعلمی، بیروت، چاپ پنجم، 1400ق.

 

[4]. فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، محقق و مصحح: مخزومى، مهدى، سامرائى، ابراهیم، ج 2، ص 129، انتشارات هجرت، قم، چاپ دوم، 1410ق.

 

[5]. شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، محقق و مصحح: موسوی خرسان، حس ن، ج 6، ص 113، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق.

 

[6]. ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، محقق و مصحح: امینی، عبد الحسین، ص 108، دار المرتضویة، نجف اشرف، چاپ اول، 1356ش.

 

[7]. ‏طریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، تحقیق: حسینی‏، سید احمد، ج 3، ص 393، کتابفروشی مرتضوی، تهران، چاپ سوم، 1375ش.

 

[8]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 98، ص 355، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، 1403ق.


برچسب‌ها: <-TagName->
16:39
8
در کربلا برای اسب امام حسین (ع) چه اتفاقی افتاد؟

             

 

ارباب مقاتل درباره سرگذشت اسب حضرت سید الشهداء (ذوالجناح) مطالب مفصلی ذکر نکرده اند.

 

آنچه که در اکثر مقاتل معتبر آمده است، عبارت است از: این که بعد از شهادت امام حسین (ع) اسب ایشان یال های خود را به خون مطهر سید الشهداء آغشته کرد و به سمت خیمه ها حرکت کرد و شیهه های بلندی می کشید.

 

اهل حرم با شنیدن صدای ذوالجناح از خیمه ها بیرون آمدند و به شهادت امام حسین (ع) پی بردند.[1]

 

اما برخی مقاتل جدید التألیف، نظیر کتاب ناسخ التواریخ، موارد دیگری را بیان می کنند؛ نظیر این که آن اسب در جلوی خیمه ها آن قدر سر بر زمین زد تا این که جان داد و یا به سمت شط فرات حرکت کرد و خود را در آب فرات انداخت.[2]

 

پی نوشت ها:

[1] زیارت ناحیه مقدسه؛ امالی شیخ صدوق، ص163.

 

[2]سپهری، میرزا محمد تقی، ناسخ التواریخ، ج 6، ص 2


برچسب‌ها: <-TagName->
1:16
7
گریه‌کردن برای امام‌حسین چه ثوابی‌دارد؟

               

 
دوباره ماه محرم از راه رسید؛ ماهی که برای مسلمانان بسیار عزیز و یادآور یکی از تلخ‌ترین اتفاقات آن هم شهادت فرزند حضرت زهرا(س) دختر گرامی آخرین فرستاده الهی است.
 
    
 
در این ایام همه جا سخن از امام حسین(ع) و یاران با وفای آن حضرت است و هر انسان آزاده‌ای آن واقعه تلخ را در ذهن خود تصور می‌کند از شدت غم و اندوه حتما "اشک" از چشمانش جاری می‌شود.

 

براساس روایات و احادیث معصومین(ع) اجر و مزد گریه برای آن حضرت بسیار عظیم و بزرگ است و خداوند خود ضامن آن می‌باشد.

 

پیامبر خدا(ص) می‌فرمایند: "شهادت حسین(ع) آتشی در دل مؤمنان درانداخته است که هرگز سرد نخواهد شد".(1)

 

امام سجّاد(ع) نیز درباره فضیلت اشک بر امام حسین(ع) فرمودند: "هر مؤمنی که چشمانش برای کشته شدن حسین(ع) گریان شود به طوری که اشک بر گونه‏‌هایش سرازیر گردد، خداوند به سبب آن، او را در غرفه‏‌های بهشتی جای دهد که روزگاران درازی را در آنها به سر برد".(2)

 

همچنین حضرت ثامن الحجج امام رضا(ع) در این باره می‌فرمایند: "بر کسی چون حسین باید که گریندگان بگریند؛ زیرا که گریستن بر او گناهان بزرگ را می‏‌زداید. حضرت سپس فرمود: چون ماه محرّم می‏‌رسید کسی پدرم علیه‏‌السلام را خندان نمی‏‌دید. غم و اندوه بر او چیره بود تا آن که ۱۰ روز می‏‌گذشت. روز دهم روز سوگواری و اندوه و گریه او بود و می‏‌فرمود: این روزی است که حسین علیه‏‌السلام در آن کشته شد".(3)

 

پی نوشت ها:

۱- (مستدرک الوسائل، ج ۱۰، ص ۳۱۸.)

۲- (ثواب‌الأعمال: ۱۰۸ / ۱ منتخب میزان‌الحکمة: ۳۸)

۳-( وسائل الشیعه: ۱۰ / ۳۹۴ / ۸ منتخب میزان‌الحکمة: ۳۸۲)

 

خبرنگاران

                                                         

    

 
 

برچسب‌ها: <-TagName->
18:39
6
یاران وفادار حضرت مهدی(عج)
 

بقیه اللهاز منظر امام باقر علیه‏السلام در عصر غیبت، چشم به راه ظهور حضرت مهدى علیه‏السلام بودن و انتظار حكومت آل محمد صلى‏ الله ‏علیه ‏و ‏آله را كشیدن از عبادات شایسته و برتر محسوب مى‏شود.امام باقر علیه‏السلام به ابو خالد كابلى جمله‏اى زیبا فرمود كه مى‏تواند نصب العین همه منتظران لحظات ظهور باشد...

 

بسم‌الله الرّحمن الرّحیم

 

 منتظران مژده باد

امام باقر علیه‏السلام در گفتارى امیدآفرین و نشاط ‏بخش به منتظران حقیقى آن حضرت مژده مى‏دهد كه «یَأْتِى عَلَى النّاسِ زَمانٌ یَغِیبُ عَنْهُمْ اِمامُهُمْ فَیاطُوبى لِلثّابِتِینَ عَلى اَمْرِنا فِى ذلِكَ الزَّمانِ اِنَّ اَدْنى ما یَكُونُ لَهُمْ مِنَ الثّوابِ اَنْ یُنادِیَهُمُ الْبارِى‏ءُ عَزَّ وَ جَلَّ عِبادِى آمَنْتُمْ بِسِرّى وَ صَدَّقْتُمْ بِغَیْبى فَأَبْشِرُوا بِحُسْنِ الثَّوابِ مِنّى(1) ؛ بر مردم زمانى مى‏آید كه امامشان از منظر آنان غایب مى‏شود. خوشا به حال آنان ‏كه در آن زمان در امر [ولایت] ما اهل‌بیت ثابت‏قدم و استوار بمانند! كمترین پاداشى كه به آنان مى‏رسد، این است كه خداى متعال خطابشان مى‏كند و مى‏فرماید: بندگان من! شما به حجت پنهان من ایمان آوردید و غیب مرا تصدیق كردید. پس بر شما مژده باد كه بهترین پاداش من در انتظارتان است

 

آن ‏گاه امام باقر علیه‏السلام ادامه داد: «خداوند متعال به خاطر ارج‏گذارى به چنین منتظران راستینى به آنان مى‏فرماید: شما مردان و زنان، بندگان حقیقى من هستید. رفتار نیك و شایسته‏تان را مى‏پذیرم و از كردار ناپسندتان عفو مى‏كنم و به خاطر شما سایر گنهكاران را مى‏آمرزم و بندگانم را به خاطر شما با باران رحمت خود سیراب و از آنان بلا را دفع مى‏كنم. اى عزیزترین بندگان من! اگر شما نبودید، عذاب دردناك خود را به مردم نافرمان نازل مى‏كردم.»(2)

 

یاران وفادار حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

پیشواى پنجم علیه‏السلام در توصیف یاران حضرت مهدى علیه‏السلام كه در زمان غیبت، خود را براى شركت در قیام جهانى آن حضرت آماده مى‏كنند، به ابو خالد كابلى فرمود:

«من به گروهى مى‏نگرم كه در آستانه ظهور از طرف مشرق زمین به پا مى‏خیزند. آنان به دنبال طلب حق و ایجاد حكومت الهى تلاش مى‏كنند. بارها از متولیان حكومت اجراء حق را خواستار مى‏شوند، امّا با بى‏اعتنایى مسئولین مواجه مى‏شوند. وقتى كه وضع را چنین ببینند، شمشیرهاى خود را به دوش مى‏نهند و با اقتدار و قاطعیت تمام در انجام خواسته‏شان اصرار مى‏ورزند تا این كه سردمداران حكومت نمى‏پذیرند و آن حق طلبانِ ثابت قدم، ناگزیر به قیام و انقلاب مى‏گردند و كسى نمى‏تواند جلوگیرشان شود. این حق‏جویان وقتى كه حكومت را به دست گرفتند، آن را به غیر از صاحب الامر علیه‏السلام به كس دیگرى نمى‏سپارند. كشته‏هاى اینها همه از شهیدان راه حق محسوب مى‏شوند.»

در اینجا امام باقر علیه‏السلام به ابو خالد كابلى جمله‏اى زیبا فرمود كه مى‏تواند نصب العین همه منتظران لحظات ظهور باشد.

آن حضرت فرمود: «اَما اِنِّى لَوْ اَدْرَكْتُ ذلِكَ لاَءَسْتَبْقَیْتُ نَفْسى لِصاحِبِ هذَا الاْءَمْرِ(3) ؛ مطمئنا بدان! اگر من آن روزگاران را درك كنم، جانم را براى فداكارى در ركاب حضرت صاحب الامر علیه‏السلام تقدیم مى‏دارم

امام در مورد یاران امام زمان علیه السلام فرمود: به خدا سوگند! 313 نفر یاران مهدى علیه‏السلام مى‏آیند كه پنجاه نفر از آنان زن مى‏باشند و بدون هیچ‏گونه وعده قبلى در شهر مكه گرد هم جمع مى‏شوند.

امام پنجم علیه‏السلام در مورد استقامت و استوارى یاران حضرت مهدى علیه‏السلام به آیه‏اى از قرآن استناد كرد و در تفسیر آیه «فَاِذا جاءَ وَعْدُ اُوْلهُما بَعَثْنا عَلَیْكُمَ عِبادا لَنا اُولى بَأْسٍ شَدِیدٍ فَجاسُوا خِلالَ الدِّیارِ وَ كانَ وَعْدا مَفْعُولاً»(4) ؛ «هنگامى كه نخستین وعده فرا رسد، گروهى از بندگان پیكارجوىِ خود را بر ضد شما برمى‏انگیزیم [تا شما را سخت درهم كوبند و براى به دست آوردن مجرمان] خانه‏ها را جستجو مى‏كنند و این وعده‏اى است قطعى.» فرمود: «این بندگان پیكارجو و مقاوم كه به طرفدارى از حق به پا مى‏خیزند، همان حضرت قائم و یاران وفادار او هستند.»(5)

----
پی نوشت ها:
1.كمال الدین، ج 1، ص 330.
2.همان.
3.غیبت نعمانى، ص 273.
4.اسراء / 5.
5.تفسیر عیاشى، ج 2، ص 281.


برچسب‌ها: <-TagName->
16:47
5
قیام یمانی در آخرالزمان

 

 

منبع: تبیان مهدویت

تبیین چگونگی و ویژگی‌های خروج یمانی

امام زمان (عج)

در میان نشانه‌های حتمی ظهور، از قیام فردی به نام یمانی نام برده شده است. اینکه یمانی کیست و چه نقشی در انقلاب و قیام امام مهدی عجل‌الله تعالی فرجه الشریف ایفا می‌کند، امری است که شاید اذهان زیادی را به خود مشغول کرده باشد. در این مجال به قیام و یا به عبارتی به خروج یمانی می‌پردازیم.

 

برخی روایات امامان معصوم علیهم السلام، به وقوع نهضتی اسلامی در آخرالزمان در یمن و قبل از ظهور امام مهدی عجل‌الله تعالی فرجه الشریف اشاره کرده‌اند که هدف آن، یاری آن حضرت و زمینه سازی ظهور مبارک ایشان است. برخی روایت‌ها بیانگر آن است که پرچم یمانی، هدایت بخش‌ترین پرچم‌ها است تا آنجا که بر ضرورت پیوستن و دفاع از آن، بیش از پرچم شرقی ایرانی (به رهبری خراسانی) تأکید شده است.

قیام یمانی مقارن شورش سفیانی ـ اصلی‌ترین دشمن امام مهدی عجل‌الله تعالی فرجه الشریف ـ در ماه رجب و قبل از ظهور و محل آن نیز صنعا توصیف شده است. این قیام در روایات دارای ویژگی‌هایی است که به بیان آن‌ها می‌پردازیم:

 

از نشانه‌های حتمی ظهور

امام صادق علیه السلام در سخنی به حتمی بودن قیام یمانی قبل از ظهور امام مهدی عجل‌الله تعالی فرجه الشریف اشاره کرده و فرموده است: « قبل از قیام قائم، وقوع پنج علامت حتمی است: [خروج] یمانی، سفیانی، صیحه آسمانی، کشته شدن نفس زکیّه و فرو رفتن در بیداء».1

 

هم‌زمانی با سفیانی و خراسانی

در حدیثی از امام رضا علیه السلام حرکت یمانی هم‌زمان با شورش سفیانی و خراسانی در یک سال، یک ماه و یک روز بیان شده است. حضرت فرموده است: « خروج سفیانی، یمانی و خراسانی در یک سال، یک ماه و یک روز و ترتیب آن‌ها همچون رشته‌ی مهره‌ها پشت سر هم خواهد بود. سختی از هر سو پدید آید. وای بر کسی که با آن‌ها مخالفت و دشمنی کند».2

 

هدایت بخش‌ترین پرچم‌ها

در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده است: « در میان درفش‌ها (پرچم‌ها)، هدایت‌گرتر از درفش یمانی وجود ندارد؛ چون درفش حق است و شما را به سوی صاحبتان دعوت می‌کند».3

در حدیثی از امام رضا علیه السلام حرکت یمانی هم‌زمان با شورش سفیانی و خراسانی در یک سال، یک ماه و یک روز بیان شده است. حضرت فرموده است: « خروج سفیانی، یمانی و خراسانی در یک سال، یک ماه و یک روز و ترتیب آن‌ها همچون رشته‌ی مهره‌ها پشت سر هم خواهد بود. سختی از هر سو پدید آید. وای بر کسی که با آن‌ها مخالفت و دشمنی کند»

شکننده چشم سفیانی

امام صادق علیه السلام در حدیث دیگری ضمن اشاره به جایگاه قیام یمانی، از او به عنوان شکننده چشم سفیانی یاد کرده و فرموده است: « سفیانی کجا خواهد بود؟ و حال آن که هنوز شکننده چشم او از صنعای یمن خروج نکرده است».4

امام زمان (عج)

جایز نبودن تخلف از او

امام صادق علیه السلام در ادامه سخن ارزشمند خود فرموده است: « وقتی یمانی قیام می‌کند، فروش اسلحه به مردم حرام است. پس به سوی او بشتابید که درفش او درفش هدایت است. بر هیچ مسلمانی سرپیچی از او جایز نیست و اگر کسی چنین کند، اهل آتش است؛ زیرا او مردم را به حق دعوت می‌کند».5

 

پیرو امام علی علیه السلام

در روایتی آمده است: چون «طالب حق» خروج کرد، به امام صادق علیه السلام گفته شد: آیا امیدوارید این شخص یمانی باشد؟ حضرت فرمود: «خیر، یمانی پیرو علی است، در حالی که این شخص از آن حضرت بیزاری می‌جوید».6

 

ویژگی‌های قیام یمانی

زمان و محل آغاز قیام

در جمع بندی روایاتی که درباره یمانی سخن می‌گویند، دو دسته روایت در زمینه حرکت وی وجود دارد؛ به گونه‌ای که زمان مشترک آن، قبل از خروج سفیانی است. دست نخست این روایات، قیام وی را قبل از سفیانی می‌داند و دسته دوم، به قیام وی همراه با امام مهدی عجل‌الله تعالی فرجه الشریف تصریح دارد؛ چنان که در روایتی آمده است: «… آن پرچم حقی است؛ زیرا به جانب صاحبتان فرا می‌خواند».7

در خصوص موقعیت جغرافیایی قیام یمانی به شهرهایی همچون: صنعا، عدن، کنده و منطقه ابین اشاره شده است.8 شاید منظور از نام‌های مختلف برای نقطه آغازین قیام، همانا تحدید پایتخت قیام باشد؛ چنانکه از ایران نیز با نام‌هایی همچون خراسان، قم، طالقان و… یاد شده است، اما بیشتر این روایات بر خراسان و قم متمرکز است.

 

رنگ و نشان پرچم یمانی

در روایات مربوط به حرکت‌های سیاسی ـ نظامی عصر ظهور، نشانه‌های رایات و پرچم‌های هر حرکت بیان شده است تا مؤمنان در برخورد با این قیام‌ها و رهبران آن‌ها دچار اشتباه نشوند و در آن شرایط بسیار حساس تشخیص صحیح لازم را بدهند. در خصوص پرچم نهضت یمانی نیز از امام صادق علیه السلام چنین نقل شده است: « یمانی از یمن با پرچم‌های سفید خروج می‌کند».9 از امام علی علیه السلام نیز چنین نقل شده است: «[سفیانی] لشکری را به مدینه می‌فرستد … در آن هنگام، مهدی و سپیدنشان از مدینه به مکه می‌گریزند»10 که منظور از سپیدنشان، همان یمانی است.

در روایت امیرالمؤمنین علیه السلام نیز آمده است: «سپاهی به مدینه فرستاده می‌شود. پس هر کس از آل محمد را که توانستند، می‌گیرند و مردان و زنان از بنی‌هاشم کشته می‌شوند. در آن هنگام، مهدی و سپیدنشان از مدینه به مکه می‌گریزند. پس گروهی در جستجوی آن دو فرستاده می‌شوند، در حالی که آن دو به حرم خدا و امنیت او رسیده‌اند»
امام زمان (عج)

اهداف و مراحل قیام یمانی

قیام یمانی به چند مرحله قابل تقسیم است:

1. اعلام همبستگی و هم پیمانی نظامی با قیام خراسانی.

2. دعوت و فراخوان یمانی به سوی مذهب حقه اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله:

در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده است که فرمود: « هنگامی که یمانی قیام کرد، به سوی او برخیز و بر هیچ مسلمانی جایز نیست که با او به مقابله برخیزد؛ زیرا هر کس چنان کند، از اهل دوزخ باشد؛ زیرا او به حق و راهی مستقیم فرا می‌خواند».11 منظور از دعوت به حق در سخنان اهل بیت علیهم السلام، دعوت به امامت است.

3. یاری رساندن به انقلاب امام مهدی عجل‌الله تعالی فرجه الشریف و فراخواندن به بیعت آن حضرت.

 

هم پیمانی یمانی و خراسانی

در روایات بیانگر قیام یمانی، به هم پیمان شدن او با خراسانی و یاری رساندن او در برابر دشمنانش، اشاره شده است؛ هم چنانکه در روایتی آمده است: « و خداوند عزوجل برای او ـ یعنی امام مهدی عجل‌الله تعالی فرجه الشریف ـ خراسان را می‌گشاید و اهل یمن از او اطاعت می‌کنند».12 در روایتی از امام علی علیه السلام درباره خصوصیات مشترک میان یمانی و خراسانی در جنگ دمشق و آزادسازی آن از سیطره سفیانی چنین آمده است: « و [سفیانی] به روش ستمکاران نخستین عمل می‌کند و خداوند از آسمان بر عملش خشم می‌گیرد، آنگاه جوانی را از مشرق که به اهل بیت پیامبر فرا می‌خواند، علیه او برمی انگیزاند. اینان اصحاب پرچم‌های سیاه هستند. خداوند به ایشان عزت اعطا و پیروزی را به رایشان نازل می‌فرماید؛ پس احدی با ایشان به نبرد نمی‌پردازد، مگر اینکه او را شکست می‌دهند و سپاه قحطانی [یمنی] به حرکت درمی آید… و جوان یمنی در پی نابود کردن حمّاز جزیره [سفیانی] است تا آنکه در دمشق فرود می‌آیند و آن را [در مدت زمانی] سریع‌تر از دریا فتح می‌کنند».13

در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده است که فرمود: « هنگامی که یمانی قیام کرد، به سوی او برخیز و بر هیچ مسلمانی جایز نیست که با او به مقابله برخیزد؛ زیرا هر کس چنان کند، از اهل دوزخ باشد؛ زیرا او به حق و راهی مستقیم فرا می‌خواند»

پیوستن یمانی به امام مهدی عجل‌الله تعالی فرجه الشریف

یمانی، چند ماه پس از قیام و نهضت خود در یمن، سرانجام به سرزمین حجاز می‌رود و پس از آشکار شدن امام مهدی عجل‌الله تعالی فرجه الشریف در میان گروه اندک یاران خویش در مدینه، در کنار آن بزرگوار قرار می‌گیرد.

امام زمان (عج)

حرکت یمانی به همراه امام مهدی عجل‌الله تعالی فرجه الشریف از مدینه

پس از آنکه سفیانی، لشکر خود را برای دستگیری امام مهدی عجل‌الله تعالی فرجه الشریف به مدینه می‌فرستد، یمانی همراه با امام زمان عجل‌الله تعالی فرجه الشریف به مکه می‌رود؛ چنانکه در روایت امیرالمؤمنین علیه السلام نیز آمده است: «سپاهی به مدینه فرستاده می‌شود. پس هر کس از آل محمد را که توانستند، می‌گیرند و مردان و زنان از بنی‌هاشم کشته می‌شوند. در آن هنگام، مهدی و سپیدنشان از مدینه به مکه می‌گریزند. پس گروهی در جستجوی آن دو فرستاده می‌شوند، در حالی که آن دو به حرم خدا و امنیت او رسیده‌اند».14

 

فرجام قیام یمانی

در خصوص فرجام قیام یمانی موعود که از او با صفت منصور یاد شده، در روایاتی از امام صادق علیه السلام چنین نقل شده است: «سفیانی با هر کسی که با او درگیر شود، چیره می‌شود، مگر یمانی. … سپس یمانی را هدف قرار می‌دهد. پس یمانی برای دفع شر او به پا می‌خیزد و سفیانی در پی جنگ‌های فراوان و درگیری‌های سخت شکست می‌خورد و یمانی او را دنبال می‌کند. در نتیجه، جنگ‌ها و شکست های سفیانی زیاد می‌شود. پس یمانی، سفیانی و پسرش را کنار رود «لوّ» در میان اسیران می‌یابد و آن دو را تکه تکه می‌کند».


برچسب‌ها: <-TagName->
23:22
4
فرقه " جعفریه"

 

«جعفريه» پيروان جعفربن علي تقي – برادر حضرت امام حسن عسکري عليه السلام – بودند. «شيعيان اماميه» او را «جعفر کذّاب» مي خواندند؛ زيرا وي پس از برادرش حسن بن علي عليه السلام، دعوي امامت کرد و منکر فرزند داشتن آن حضرت شد.

هنگامي که علي بن محمد النقي عليه السلام به شهادت رسيد، گروه اندکي از اصحاب او به امامت پسرش جعفربن علي گرويدند و گفتند: پدرش درباره امامت او وصيت کرده است.

گروهي ديگر گفتند: حسن بن علي العسکري عليه السلام در گذشت و پس از او برادرش جعفر بنا به وصيت وي، امام است.

برخي گفتند: امامت از محمدبن علي عليه السلام – که عموي جعفر بود – به وي رسيد.

فرقه اي ديگر به سخني مانند گفتار «فطحيه» پرداختند که عبدالله بن بکير بن اعين از آنان بود و چنان پنداشتند که حسن بن علي، پس از پدرش امام بود و چون درگذشت بعد از وي جعفربن علي به امامت رسيد. همان طور که حضرت موسي بن جعفرعليه السلام پس از عبدالله جعفر (افطح) امامت داشت؛ زيرا بنا به خبري که رسيده چون امامي در گذرد، امامت به مهترين پسر وي رسد.

اين فرقه چون منکر فرزند داشتن حضرت امام حسن عسکري عليه السلام بودند، گفتند: اگر امامي درگذرد و او را فرزندي نباشد، امامت به برادرش خواهد رسيد


برچسب‌ها: <-TagName->
12:36
3
انتظار

 

امام زمان علیه السلام

آن زمان كه فتنه و فساد جهان را فراگرفته بود. كارهای خلاف در میان مردم منتشر، و آتش جنگ زبانه می كشید، دنیا بی نور و پر از مكر و فریب گشته بود. برگهای درخت زندگی به زردی گراییده، از ثمره زندگی خبری نبود، آب حیات انسانی به اعماق زمین فرو رفته، منارهای هدایت مندرس گشته و پرچمهای هلاكت و بدبختی آشكار شده بود، دنیا با چهره ای زشت به اهلش می نگریست و در برابر جویندگانش عبوس و گرفته جلوه می كرد. میوه درختِ آن، فتنه و طعامش مردار بود. در درون، وحشت و اضطراب و در برون، شمشیر، حكومت می كرد.

 

ناگهان طلوع كننده ای طالع گشت، درخشنده ای درخشید، آشكار شونده ای آشكار گردید. آنچه از جاده حق منحرف گشته بود به راه راست بازگشت، خداوند گروهی را به گروهی دیگر تبدیل كرد و روزگاری را به روزگاری دیگر دگرگون ساخت و ما همانند كسانی كه در خشكسالی، چشم انتظار بارانند، در انتظار این دگرگونیها بودیم ».

به راستی در آن «شب سیاه ستم»، در آن «ظلمت دامن گستر جهل»، در آن «ضلالت مطلق» چه چیزی جز «امید طلوع سپیده» می تواند حق باوران را به استقامت وادارد؟

چه چیزی جز «انتظار درخشش خورشید» می تواند ریشه ایمان را در دلها زنده نگهدارد؟

به راستی در آن «پاییز زندگی»، چه چیزی جز چشم به راه بهارِ ماندن، می تواند شوق جوانه زدن، اشتیاق روییدن، و آرزوی ثمردادن را، در دلِ بذرِ نهفته در خاك، زنده بدارد؟

چه زیباست تعبیر خیال انگیز و حكمت آمیز چشم انتظار باران بودن، در خشكسال! خصوصاً برای كسانی كه در آخرالزمان زندگی میكنند! زیرا این دوران را به دوران جاهلیت تشبیه كرده اند، چنانكه ظهور صاحب الزمان(علیه السلام) را با بعثت پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) همانند دانسته اند.

پس اگر خشكسالی تكرار شود چه چاره‌ای هست جز به چشم انتظار باران بودن؟! در «خشكسالی» عاطفه ها، در «قحطی» محبت و مهربانی، در «تنگدستی» آسمان ایمان و «بی نوایی» زمین عمل، در «عطش» دشت های احساس و «بی آبی» چاههای وجدان، در «سوزش» كامهای تشنه عدل و انصاف، و در «تفتیدگی» جگرهای سوخته به آتش ظلم و گناه، چه باید كرد، جز «انتظار باران» كشیدن؟!

خوشا روزی كه ناگهان طلوع كننده ای طالع گردد، درخشنده ای بدرخشد، آشكار شونده ای آشكار شود و آنچه از جاده حق منحرف گشته به راه راست بازگردد.

خداوند گروهی را به گروهی دیگر تبدیل كند و روزگاری را به روزگاری دیگر دگرگون سازد و ما همانند كسانی كه در خشكسالی، چشم انتظار بارانند، در انتظار این دگرگونی ها بوده باشیم.

راستی آیا می شود وقتی قحطسالی به پایان می رسد و بارش باران رحمت پروردگار آغاز می شود ما از گروه منتظران باشیم؟!

آیا می شود وقتی حضرت مهدی(علیه السلام)می آید، با جانی سوخته از اشتیاق، منتظرانه به استقبالش برویم؟!


برچسب‌ها: <-TagName->
12:31
2
مهدویت وادیان الهی

سؤال:آيا اديان آسماني و پيامبران با اصل مهدويت موافق‎اند؟
جواب:تمام اديان آسماني به پيروان خود عمر درخشان و سعادت عمومي و آينده مشعشع و صلح جهاني و دوران پر خير و بركتي را نويد داده‎اند كه در آن نگرانيها و دلهره‎ها و هراسها مرتفع شود و به يمن ظهور شخص بزرگ و مرد خدايي كه به تأييدات الهي مؤيد است در روي زمين منطقه و شهر و دهستان و دهي باقي نماند مگر آنكه در آن بانگ دل نواز توحيد بلند شود و روشنايي يكتاپرستي، تاريكي شرك را زايل سازد و علم و عدل و راستي و امانت، چهرة جهان آراي خود را بنماياند و همه جهان را منوّر سازد.

 

اين موجود عزيز بر حسب استوارترين و صحيح‎ترين مصادر اسلامي خليفة دوازدهم حضرت خاتم الانبياء محمد مصطفي (صلي الله عليه و آله) و دوازدهمين رهبر و امام بعد از آن حضرت و همنام و هم كُنية آن حضرت است و القاب مشهورش در بين مسلمين «مهدي»، «قائم»، «منتظر»، «صاحب الامر»، «صاحب الزمان» و «بقيه الله» است. و در زبانهاي ديگر به «گرزاسيه»، «وشينو»، «ارتور»، «مهميد» و نامها و القاب ديگر خوانده شده است. در كتاب زنده و كتاب جاماسب و كتاب شاگموني و كتاب جوك و كتاب ديد و كتاب باسك و كتاب پاتيكل و كتاب دادنگ و كتاب صفنياي نبي و كتاب اشعياء و كتاب وحي كودك و كتاب حكي نبي و كتاب مكاشفات يوحناي لاهوتي و كتاب دانيال و انجيل متي و انجيل لوقا و انجيل مرقس و كتابها و الواح ديگر اين بشارتها به عبارات و مضاميني كه همه اصالت عقيدة مهدويّت را تأييد و آن را يك اصل عام و مورد قبول همة ملل و امم و انبياء و اديان معرفي مي‎نمايند آمده است و به بعضي صفات و علائمي كه در احاديث و بشارات اسلامي براي اين ظهور و صاحب آن حضرت مهدي حجه ابن الحسن العسگري(ع) بيان شده اشاره يا صراحت دارند.


برچسب‌ها: <-TagName->
صفحه قبل 1 صفحه بعد